اقتصاد اسلامی

تلاشی برای تبیین اقتصاد اسلامی مبتنی بر دو اصل 1. تمرکزگرایی در تعریف پول و 2. تمرکززدایی در تصمیم گیری های مالی

اقتصاد اسلامی

تلاشی برای تبیین اقتصاد اسلامی مبتنی بر دو اصل 1. تمرکزگرایی در تعریف پول و 2. تمرکززدایی در تصمیم گیری های مالی

حضرت استاد میرباقری روحی له الفداء

انقلاب اسلامی، بحران ایدئولوژیک برای تمدن غرب ایجاد کرد و جلوی پیشروی آن را گرفت و باعث ایجاد بحران اقتصادی برای آن‌ها شد و اگر ما بخواهیم برای پیشرفت از این ایدئولوژی شکستخورده استفاده کنیم، شکست می‌خوریم. الزام ما در حوزه اقتصاد، «اقتصاد مقاومتی» است که به معنی ارائه الگوی جدیدی از معیشت است که بر مبنای ایدئولوژی مادی نباشد؛ و این، همان هدفگذاری امام خامنهای صلی الله علیه از طرح مسأله اقتصاد مقاومتی است.

حضرت استاد آیت‌الله سید محمد مهدی میرباقری، واقعه ظهور را فرا تمدنی میداند و قائل است به اینکه: با رویکرد تمدنی نمی‌توان به تحلیل واقعه ظهور و صحبت از آن پرداخت. دوره ظهور، فراتر از تحلیل‌های ماست و نمی‌توان از ادبیاتی که برای تحلیل تاریخ استفاده می‌کنیم، برای تحلیل آن استفاده کرد زیرا با ظهور منجی عالم بشریت ارواحنا لتراب مقدمه الفداء، شب تاریک به پایان می‌رسد و دوره روشنی و صبح تاریخ آغاز می‌شود و از اینرو، دوران ظهور را بهعنوان تمدن اسلامی نام نمی‌بریم زیرا اصولاً یک عالم دیگری است که در حقیقت زمین ظاهر می‌شود؛ همانند بهشت که از آن بهعنوان تمدن اسلامی نام نمیبریم.

تمدنی که می‌خواهیم به سمت آن حرکت کنیم و تا مرز برخورد تمدن‌ها در جهان برای رسیدن به آن پیش می‌رویم، چیست؟ البته تعبیر جامع و مانع در این زمینه کارگشا نیست و برای اینکه بحث از یک نقطه شروع شود از این تعریف استفاده میکنیم. و الا تعریف کاملی نیست. با این رویکرد می‌توان گفت تمدن عبارت است از «مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی بشر که بر پایه یک اندیشه مرکزی شکل می‌گیرند.»

فرآیند شکلگیری تمدن به این شکل است که اندیشه محوری در جامعه ظهور پیدا می‌کند و همه نیازمندی‌های اجتماعی بر گرد آن شکل می‌گیرند و ساختارهای اجتماعی حول محور این اندیشه تغییر می‌کنند و ساختارهای جدیدی شکل می‌گیرند و بهتدریج، تمدن جدیدی شکل می‌گیرد.

فرضاً اگر یک دورهای اندیشه محوری جامعه، اشرافیت باشد؛ انسان‌ها به شریف و غیر شریف تقسیم می‌شوند و اشرافیت محور طبقهبندی جامعه می‌شود اما اگر این اندیشه زائل شود و اندیشه جدیدی با محوریت برابری انسان‌ها و مشارکت یکسان اجتماعی شکل گیرد، تمدن قبلی دچار زوال شده و مرحله جدیدی از حیات اجتماعی در آن جامعه شکل می‌گیرد.

اندیشه‌های محوری که در جامعه شکل می‌گیرند، تا زمانی که ظرفیت تاریخی آن اشباع شود، عمر می‌کند و وقتی ظرفیت تاریخی آن اشباع شد، دوران آن پایان می‌یابد. اگر اندیشه محوری یک تمدن به پایان خود برسد و بصیرتی جدید پیدا شود، نظام نیازمندی‌ها و مجموعه تلاش‌ها و امکانات، در خدمت اندیشه جدید قرار می‌گیرند و ساختار جدیدی را شکل می‌دهند.

اختیار ما در نظام نیازمندی‌های ما دخیل است و این یعنی که نمی‌توان سیر تکامل اجتماعی بشر را جبری دانست، حال چه جبر مادی مدنظر باشد، چه جبر الهی. اختیار انسان، سطوحی دارد و انسان دارای یک قوه اختیار است که جهتی را انتخاب می‌کند و حول جهتی که انتخاب می‌کند، نظام‌های اجتماعی شکل می‌گیرند. نظام همدلی، نظام همفکری اجتماعی و نظام رفتار و تعامل اجتماعی، بر محور این اختیار شکل می‌گیرند.

نکته مهمتر آن است که جهت اختیار انسان‌ها، دو جهت است که یکی تسلیم در مقابل حضرت حق و پرستش خدای متعال و بندگی در مقابل اوست که در این جهت، انسان سجده و بندگی و پرستش را در همه حوزه‌ها انتخاب می‌کند و نسبت به خداوند متعال بندگی و اعلام عجز را در همه حوزه‌ها (از حوزه عمومی تا حوزه خصوصی) انتخاب می‌کند.

جهت دوم انتخاب انسان، وادی کفر است و ممکن است انسان، جهت کفر را انتخاب کند که این انتخاب، بهصورت اجتماعی نیز وجود داشته و ممکن است یک جامعه به طور کامل از مسیر مادی به سمت معنویت تغییر دهد و از پرستش طاغوت به پرستش حق روی بیاورد یا بالعکس. جهت اختیار انسان، هم بر اندیشه و تفکر و دانش انسان حاکم می‌شود و هم بر رفتار انسان حکومت می‌کند و جهتی که انتخاب می‌کند وی را مادی یا معنوی می‌سازد.

محوری‌ترین اختیار انسان، انتخاب کفر یا توحید است و خداوند متعال، بر انسان جبر باطنی را تحمیل نکرده است البته ممکن است جبر قانونی حاکم باشد.

اگر جامعه، توحید را اختیار کرد و انسان‌ها اختیار پرستش حق را قبول کردند، باید در ذیل ولایت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم حرکت کنند زیرا هیچ ارادهای نمی‌تواند پرستش حق را اختیار کند مگر در زیر ولایت پیامبر صلوات الله علیه و آله و سلم و کسانی که پرستش حق را اختیار می‌کنند، در ذیل ولایت ولیّ حق، طی طریق می‌کنند.
محور کل پرستش حق در عالم، حول ولایت پیامبر 
صلوات الله علیه و آله و سلم است و همه خانه‌های انبیاء و ائمه علیهم السلام از نور وجود پیامبر صلوات الله علیه و آله و سلم بهره گرفته‌اند و همه این خانه‌ها، حول محور نبی اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم شکل گرفته‌اند که همه اراده‌های انسانی، حول محور نبی اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم برای عبادت حق تجمع می‌کنند که اولین کسانی که حول این محور تجمع کرده‌اند، انبیاء علیهم السلام هستند و از این طریق یک جامعه تاریخی شکل می‌گیرد.

جریان ولایت تاریخی باطل نیز محور دارد که محور آنها فراعنه و دشمنان نبی اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم هستند و همانطور که همه اراده‌های حق، حول محور نبی اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم هستند؛ همه اراده‌های باطل نیز حول محور دشمنان ایشان جمع می‌شود.

در این دو جریان هم اخلاق و احساسات و هم اندیشه‌ها و رفتار شکل می‌گیرد و حول این نظام تاریخی و اجتماعی است که اندیشه‌های تاریخی شکل می‌گیرند. در واقع، اندیشه‌های تمدنساز در تاریخ اتفاقی شکل نمی‌گیرند؛ بلکه، ذیل این دو اراده انسانی شکل می‌گیرند.

اراده‌های انسانی چه بخواهد کافرانه زیست کند یا موحدانه، باید حول یک اندیشه متمرکز شود و وقتی جمع شدند، محورشان یا نورانی‌ترین محور الهی است یا تاریک‌ترین و ظلمانیترین محور تاریخی؛ زیرا، تمدن‌ها یا گرد کلمه نور شکل می‌گیرند یا گرد جریان ظلمات.

پس، مشخص شد که تمدن یا در وادی ظلمات است یا وادی نور و متناسب با مرحله تاریخی پرستش انسان است که بسط تمایلات و افکار صورت می‌گیرد و پیچیدهتر شدن همه ویژگی‌های جامعه، حول محور پرستش است.

با این اوصاف، حجاب ظلمانی مدرنیته که ادامه سقیفه است، هیچوقت در تاریخ اینچنین امکان فراگیری نداشته است، البته نور ائمه علیهم السلام برای مؤمنین فضا را روشن می‌کند؛ اما، فضای پیچیدهای است و هرچه نظام اراده‌ها پیچیدهتر می‌شود، طبیعی است که دو طرف با رشد و تکامل روبرو می‌شوند.

در واقع، آمدن کتاب الهی، آخرین مرحله ظهور حق است؛ و این ظهور، بهوسیله پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم منتشر شده و تا ظهور حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ادامه پیدا می‌کند و با تکامل این جبهه، تکامل ادیان و وحی صورت می‌گیرد؛ که تکامل آن با وحی مرتبط است و با نزول قرآن، حقیقت ولایت در جهان پدیدار می‌شود.

نظام ولایت، جبری نیست و با انتخاب انسان‌ها مشخص می‌شود و هر کسی با انتخاب خود، نظام خود را انتخاب می‌کند.

تمدن‌های تاریخی در خط فکری خاصی هستند یا معنوی یا مادیگرا هستند و بسیاری از تمدن‌هایی که از بین می‌روند، در خط فکریای هستند که علیرغم اینکه به هر علتی آن تمدن‌ها منقرض شده است اما خط فکری آن‌ها از بین نرفته و در تمدن دیگری تجلی یافته است که هم اکنون مدرنیته همان خط فکری مادی است.

وقتی جامعهای صنعتی می‌شود، اخلاق آن هم صنعتی می‌شود و این خلطی است که صورت گرفته و می‌گویند در بدو هجوم صنعت به ایران، علما با صنعتی شدن مخالفت می‌کرده‌اند. در واقع دو جریان وجود داشته که همواره به دنبال حرکت از سلطنت به مشروطه اسلامی و از مشروطه اسلامی به انقلاب اسلامی است و دیگری به دنبال مشروطه و انقلاب صنعتی است.

ما با فرآیند تحول فلسفی غرب مخالفیم ولی با اندیشه و فلسفه که مخالف نیستیم. در واقع، با فرآیند ایدئولوژیسازی غرب مخالفیم. آن ایدئولوژی حاکم بر تجدد که نگاه تمدنی جامعه را تغییر داده است، زمینی ساختنِ زندگی انسان و قطع ارتباط وی با وحی بوده است که سه اصل کلی آن، اومانیسم، لیبرالیسم و ناسیونالیسم است.

تمدنی که انبیاء علیهم السلام آوردهاند، نقطه مقابل این نگاه است و شامل توحید و ولایت انبیاء و ائمه حق علیهم السلام است که در ابتدای قرآن با عنوان سجده ملائکه بر آدم از آن ذکر شده است و هم اکنون عالم ملکوت در حال سجده دائمی در مقابل نبی اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم است.

روح حاکم بر اومانیسم، نفس انسان است و انقلاب اسلامی، مرحله جدیدی از حیات جامعه اسلامی را بر محور توحید و حاکمیت حق شکل داده است. این جریان به وقوع پیوسته و کار به جایی رسیده است که یک جبهه متحد و واحد در مقابل جریان تجدد شکل داده است و در مقابل جهان غرب ایستاده است و اجازه جهانشمولی به آن نمی‌دهد در حالی‌که تمدن غرب به فکر دهکده واحد جهانی بود.

تمدن غرب می‌گوید که یک دهکده واحد جهانی وجود دارد که یک کدخدا دارد و جنگ چهارم را برای همین راه انداختند که با دیگر تمدن‌ها مقابله کنند و ایدئولوژی آمریکایی را بر جهان حاکم کنند. ما نیز قصد داریم که جهان را ایدئولوژیک کنیم و ایدئولوژی توحیدی را بر جهان حاکم کنیم.

الان، در یک درگیری تاریخی قرار داریم. نقطه خاصی که قرار داریم، یک پیچ تاریخی است و این درگیری، صد درصد به نفع اسلام است که در کل جهان به نفع اسلام و در جهان اسلام، به نفع جبهه اهل بیت علیهم السلام است. هماکنون دوران سر باز کردن زخم کهنه جهان اسلام است و در نهایت جبهه اهل بیت علیهم السلام پیروز می‌شود و تمدن اسلامی در حال ظهور و بروز است و اگر به سمت استفاده از الگویهای غربی برویم، شکست می‌خوریم زیرا ظرفیت اراده تاریخی اولیاء طاغوت که اندیشه محوری تمدن مادی است، به سر آمده است زیرا ایدئولوژی مدرن، آخرین اندیشه محوری تمدن مادی است که شکست خورده است.

انقلاب اسلامی یک بحران ایدئولوژیک برای تمدن غرب ایجاد کرد و جلوی پیشروی آن را گرفت و همین مسأله باعث ایجاد بحران اقتصادی برای آن‌ها شد و اگر ما بخواهیم برای پیشرفت از این ایدئولوژی شکستخورده استفاده کنیم، شکست می‌خوریم.

از این رو، راه پیشرفت ما، اقتصاد مقاومتی است؛ زیرا، الزام ما در حوزه اقتصاد، اقتصاد مقاومتی است که این به معنی ارایه الگوی جدیدی از معیشت است که بر مبنای ایدئولوژی مادی نباشد و این همان نکته‌ای است که امام خامنه‌ای صلی الله علیه از طرح مسأله اقتصاد مقاومتی هدف گرفته‌اند.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۲۳
علی اصغر کاردار بلاش

Imamامام خامنهای صلی الله علیه صبح یکشنبه چهارم خرداد 1393 در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی با اشاره به آماده شدن مجلس برای تدوین «برنامه پنجساله ششم» تأکید کردند: در این برنامه باید «اقتصاد مقاومتی»، «فرهنگ» و «علم» سه اولویت اصلی باشند.

امام خامنه‌ای صلی الله علیه همچنین فرمودند: راه حل مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور را نمی‌توان در بیرون از مرزها پیدا کرد؛ بلکه، علاج واقعی مشکلات در درون کشور و تکیه بر ظرفیت‌ها و توانایی‌های داخلی است.

تفکر استمرار مبارزه با جبهه استکبار بر تمام شئون کشور حاکم باشد. علت تأکید بر ادامه مبارزه، جنگ طلبی نظام اسلامی نیست بلکه عقل و خرد حکم می‌کند که انسان برای عبور از منطقه‌ای مملو از دزدان، خود را مجهز کند و توانایی و انگیزه دفاع از خود را داشته باشد.

دنیای امروز مملو از دزدان غارتگر عزت و حیثیت و اخلاق بشریت است که با مجهز شدن به علم و کسب ثروت و قدرت، با وجهه‌ای به ظاهر انسانی به راحتی مرتکب جنایت می‌شوند و به آرمانهای بشری خیانت و در نقاط مختلف دنیا جنگ افروزی می‌کنند. در چنین شرایطی، چاره‌ای جز ادامه مبارزه و حاکم بودن تفکر مبارزه در همه امور کشور اعم از داخلی و خارجی وجود ندارد.

امام خامنه‌ای صلی الله علیه با اشاره به تلاش عده‌ای برای تئوریزه کردن «تفکر سازش و تسلیم»، خاطرنشان کردند: کسانی که می‌خواهند، سازش و تسلیم در برابر زورگویان را ترویج و نظام اسلامی را متهم به جنگ طلبی کنند، در واقع مرتکب خیانت می‌شوند.

همه مسئولان کشور در بخشهای مختلف اعم از بخش‌های  اقتصادی، علمی و فرهنگی، سیاستگذاری، تقنین و مذاکرات خارجی باید بدانند که در حال مبارزه هستند و در مسیر ادامه مبارزه «پیدایش و بقای نظام اسلامی» قرار دارند. این موضوع باید همچون تفکر گسترده‌ای بر تمام امور و شئون کشور حاکم باشد و باید خود را در مقابل جبهه استکبار قوی کرد و محکم ایستاد.

مبارزه و جهاد تمامشدنی نیست؛ چون، شیطان و جبهه شیطان همواره وجود دارد اما ممکن است در شرایط مختلف شیوه‌ها و روشهای جهاد و مبارزه متفاوت باشد. این مبارزه، هنگامی به پایان خواهد رسید که جامعه بشری بتواند خود را از شَرّ جبهه استکبار و در رأس آن آمریکا که پنجه‌های خود را بر جسم و روح و فکر بشریت گسترانیده است، رهایی دهد که این کار نیز نیازمند مبارزه‌ای دشوار و طولانی و گامهای بلند خواهد بود.

برای حل مشکلات باید راه حل صحیح را شناخت و با دلیری و شجاعت آن را انجام داد که یک گام بلند در این عرصه اقتصاد مقاومتی است.

منظور از فرهنگ، فرهنگ انقلابی و دینی و ایجاد حرکت فرهنگی بر مبنای اسلام و ارزشهای اسلامی و تقویت فرهنگ و باور و آداب و اخلاق اسلامی در جامعه است. نباید به صرف بوجود آمدن و یا گسترش یک ابزار فرهنگی در جامعه، تلقی پیشرفت فرهنگ شود بلکه پیشرفت فرهنگی در جامعه، هنگامی است که فرهنگ دینی و انقلابی گسترش یابد.

حرکت پرشتاب علمی که در 12 سال اخیر در کشور بوجود آمده، به هیچ وجه نباید کُند شود بلکه باید سرعت و شتاب آن بیشتر شود. بخش عمده‌ای از افتخار ملی، عزت ملی و ثروت ملی بوسیله علم به دست می‌آید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۳۹
علی اصغر کاردار بلاش

متن ابلاغیه امام خامنه‌ای صلی الله علیه به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به شرح زیر است:

بسم‌اللّه الرحمن الرحیم

ایران اسلامی با استعدادهای سرشار معنوی و مادی و ذخائر و منابع غنی و متنوع و زیرساخت‌های گسترده و مهم‌تر از همه، برخورداری از نیروی انسانی متعهد و کارآمد و دارای عزم راسخ برای پیشرفت، اگر از الگوی اقتصادی بومی و علمی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی که همان اقتصاد مقاومتی است، پیروی کند نه تنها بر همه‌ مشکلات اقتصادی فائق می‌آید و دشمن را که با تحمیل یک جنگ اقتصادی تمام عیار در برابر این ملت بزرگ صف‌آرایی کرده، به شکست و عقب‌نشینی وا می‌دارد، بلکه خواهد توانست در جهانی که مخاطرات و بی‌اطمینانی‌های ناشی از تحولات خارج از اختیار، مانند بحران‌های مالی، اقتصادی، سیاسی و ... در آن رو به افزایش است، با حفظ دستاوردهای کشور در زمینه‌های مختلف و تداوم پیشرفت و تحقق آرمان‌ها و اصول قانون اساسی و سند چشم‌انداز بیست ساله، اقتصاد متکی به دانش و فناوری، عدالت بنیان، درون‌زا و برون‌گرا، پویا و پیشرو را محقق سازد و الگوئی الهام‌بخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد.

 اکنون با مداقه لازم و پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام، سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی که در ادامه و تکمیل سیاست‌های گذشته، خصوصاً سیاست‌های کلی اصل 44 قانون اساسی و با چنین نگاهی تدوین شده و راهبرد حرکت صحیح اقتصاد کشور به سوی این اهداف عالی است، ابلاغ می‌گردد.

لازم است قوای کشور بی‌درنگ و با زمان‌بندی مشخص، اقدام به اجرای آن کنند و با تهیه قوانین و مقررات لازم و تدوین نقشه راه برای عرصه‌های مختلف، زمینه و فرصت مناسب برای نقش‌آفرینی مردم و همه فعالان اقتصادی را در این جهاد مقدس فراهم آورند تا به فضل الهی حماسه‌ اقتصادی ملت بزرگ ایران نیز همچون حماسه سیاسی در برابر چشم جهانیان رخ نماید. از خداوند متعال توفیق همگان را در این امر مهم خواستارم.

   سیّدعلی خامنه‌ای

29/ بهمن ماه/ 1392

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۲ ، ۱۱:۵۷
علی اصغر کاردار بلاش

تمثال حضرت استاد آیت الله میرباقری روحی له الفداء

متن پیش رو حاصل کار شاگردان حضرت استاد آیت الله میرباقری است که روی مطالب ایشان در باب جهاد اقتصادی انجام شده است. در این مقاله ایشان به این مفهوم و جهاد در این فضا پرداخته و با بررسی افق این نگرش و اندیشه به جهات مهمی از این بحث اشاره کرده اند و در آخر هم با بحث ارتباط اخلاق با این مبحث مطلب را به پایان رسانده اند.

مقدمه

حوزه  سیاست، اقتصاد و فرهنگ در جامعه به هم پیوسته و درهم  تنیده و ابعاد یک واقعیت هستند که مستقل از یک دیگر تحقّق پیدا نمی کنند؛ بنابراین، برنامه ریزی اجتماعی یه یقین باید معطوف به هر سه بُعد باشد. از سوی دیگر، همان گونه که در حوزه  سیاست و فرهنگ، دو مبنای دین و سکولاریسم معنا دارد، در حوزه  اقتصاد هم این تقسیم بندی جاری است و اقتصاد هم به دینی و غیردینی تقسیم می شود. الگوهای سوسیالیستی و سرمایه داری دو گرایش اقتصاد مادی به حساب می آیند.

بر اساس همین پیوستگی ابعاد جامعه و جهت داری آنهاست که در برنامه ریزی در مدیریت جهانی برای ایجاد یک نظام هماهنگ و پیوسته  جهانی بر محور مبانی مادی، از بازسازی اقتصادی شروع می کنند و سپس، اصلاحات فراگیر متناسب با آن الگوی اقتصاد پی گیری می شود و پس از این مرحله، نوبت به انحلال در نظام جهانی می رسد؛ همان فرآیندی که در کشور ما هم دنبال شد، اما در میانه راه شکست خورد.

حال، برای تحقق تمدن نوین اسلامی، باید نظام یکپارچه و هماهنگ اسلامی تعریف شود که شامل تلاش ها و ارائه طرح های نوین سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در مقابل دشمن باشد، که به نظر می رسد طرح شعار جهاد اقتصادی را باید در همین راستا تحلیل کرد و آن را گامی برای جبران خلأها در فرآیند رو به پیش انقلاب اسلامی به شمار آورد.

1ـ مفهوم شناسی جهاد اقتصادی

گره زدن «جهاد» به مفهوم «اقتصاد» و ترکیب این مفهوم مقدس با فعالیت  اقتصادی، به معنای  نوعی تلاش سخت کوشانه در مسیر بهسازیِ اقتصادی مبتنی بر انگیزه های الهی است.

اگر اقتصاد بتواند معطوف به تعالی انسان باشد، بین فعالیت های اقتصادی و تعالیِ معنوی و تقرّب انسان، ارتباط حقیقی برقرار شده و تلاش های اقتصادی در جهت قرب قرار می گیرد. این جهاد به این معنا نیست که تلاش ها برای توسعه لذّت ها و بهجت های مادی در ذیل همان مدیریّت اقتصادی متعارف (اقتصاد سرمایه داری و یا اقتصاد سوسیالیستی) را تغییر نام دهیم و با تأکید بر نیّت صحیح، همان رفتارها را امضاء کنیم، بلکه برای تأمین تعالی انسان باید ماهیت و سازوکار رفتار اقتصادی هم شکل و شمایل دیگری پیدا کند که بتوان آن را در زمره جهاد فی سبیل الله قرار داد.

برای این که نگاه عمیق تری به ترکیب «جهاد اقتصادی» صورت گیرد، باید مشخص شود که آیا تلاش در راه بهسازیِ معاش و زندگیِ این دنیایی و همه اموری که به مأموریت مدیریت اقتصادی مرتبط است، می تواند معطوف به رشد معنوی و ایجاد تعالی انسان باشد یا این که این دو حوزه، به هم مربوط نیستند و از هم منفصلند؟ از این منظر، آیا می توان «جهاد» را با «اقتصاد» ترکیب کرد؟

برخی معتقدند که هر گونه تلاش برای بهبود وضعیت اقتصادی، تلاشی دنیاگرایانه است و تعالی انسان معطوف به فراغت از این گونه تلاش هاست؛ یعنی این تلاش ها نمی تواند معطوف به عبودیّت و بندگی باشد، بلکه حتی مانع رشد بندگی محسوب می شود. اما در نگاه اسلامی، تعالی انسان به عنوان یکی از شاخصه های ارزیابی تلاش های اقتصادی است و از این رو باید نوعی از تلاش و کوشش مقدس اقتصادی را معرفی کنیم که نه فقط عبادت، بلکه جهاد در راه خدا به حساب  آید؛ در این صورت، انگیزه های معنوی پشتوانه  تلاش اقتصادی قرار خواهد گرفت.

شاخصه دیگر جهاد اقتصادی، معطوف به نوعی مبارزه و درگیری با دشمن و درگیریِ بین دستگاه حق و دستگاه باطل و دشمنان خدا در تاریخ و جامعه است. در یک نگاه، جهاد اقتصادی در یک فضای آرام و بدون درگیری، فرض می شود که فقط معطوف به پیش رفت بیش تر است؛ یعنی برای عبور از بحران های اقتصادی و رسیدن به پیش رفت همه جانبه  اقتصادی، یک جهاد اقتصادی طراحی می شود اما در نگاه دقیق تر، این جهاد با جنگ و درگیری همراه است و تنها آن تلاش اقتصادی که در جهت برتری جبهه حق بر جبهه کفر و حرکت به سمت برتری در موازنه  اقتصادی انجام پذیرد، مجاهدت اقتصادی تلقی می شود.

2ـ مقیاس جهاد اقتصادی

با توجه به این که مأموریت انقلاب اسلامی سه سطح ملی، منطقه ای و جهانی دارد، جهاد اقتصادی را هم باید در این سه مقیاس ملاحظه کرد.

یکی از چالش های مهم جمهوری اسلامی و اصلی ترین عرصه  درگیری دشمن با انقلاب اسلامی، در عرصه های اقتصادی است؛ یعنی گرچه موضوع درگیری  آنها همه جانبه است اما اکنون اقتصاد را محور قرار داده اند؛ و لذا به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی امام خامنه ای صلی الله علیه «در این برهه  از زمان، جهاد ملت ایران به طور عمده در عرصه  اقتصاد است»(1)

شرایط کنونی جامعه و کشور، شرایط جنگ اقتصادی است که البته این امر، در مقیاس منطقه ای و جهانی هم وجود دارد. مجاهده  اقتصادی، برای عبور دادن جامعه از این نبرد اقتصادی است که به عنوان خطّ مقدّم مبارزه بر علیه انقلاب اسلامی طراحی شده است. آن چه از فرمایشات مقام معظم رهبری امام خامنه ای صلی الله علیه فهمیده می شود همین است که دشمن در حال حاضر، مبارزه برای محاصره و شکست انقلاب اسلامی را از موضع اقتصاد دنبال می کند و میدان اصلی درگیری را میدان اقتصادی قرار داده است. جهاد اقتصادی لازم است تا انقلاب اسلامی را از این طراحیِ دشمن عبور دهد. البته برای این که جهاد اقتصادی، موفق شود باید از مقیاس ملی، به سطح دنیای اسلام و همه جهان گسترش یابد تا جهان اسلام و ملت های جهان از جریان تجدّد و نظام اقتصاد جهانی بگذرند. و این مأموریت فعلی انقلاب اسلامی است.

در مقیاس جهان اسلام، همان گونه که بیداری اسلامی ایجاد شد و به خیزش ها و جنبش های سیاسی تبدیل گردید، باید به دنبال آن، الگوی اقتصاد منسجم و شبکه واحد اقتصادی بر محور تمدن اسلامی به این کشورها نشان داده شود تا به فکر شکستن انحصارهای جهانی باشند و اتحاد منطقه ای یا تمدنی به وجود آوردند. این هم مأموریت دیگر انقلاب اسلامی است.

در مقیاس بالاتر، مأموریت انقلاب اسلامی عبور دادن جامعه جهانی از جریان تجدد به سمت عصر ظهور است؛ بنابراین، ناچار است که یک طراحی اقتصادی جدیدی داشته باشد. نظام جهانی موجود، یک نظام مدیریتی فراگیر است که در همه ی حوزه ها به دنبال گسترش مدرنیزم در جهان می باشد. طبیعی است که عبور دادن جامعه  جهانی از دوران مدرنیته به سمت عصر ظهور، مبارزه  ای همه  جانبه را می طلبد و از بستر جهاد سیاسی و فرهنگی و به ویژه در شرایط کنونی از بستر جهاد اقتصادی عبور می کند.

3ـ راهبردهای جهاد اقتصادی

پس از مفهوم شناسی جهاد اقتصادی و تبیین مقیاس آن، به راهبردهای جهاد اقتصادی می پردازیم.

1/3ـ ابتکار در برنامه ریزی برای مبارزه اقتصادی

جهاد اقتصادی در نهایت نباید بر اساس الگوی اقتصادی  رایج که قطب های اقتصادی دنیا از آن تبعیت می کنند و در موازنه می خواهند تنها سهم تأثیر خودشان را بالا ببرند، تعریف شود. مثلاً چین و هند در حال رقابت جدی اقتصادی، حتی جنگ اقتصادی با اروپا و امریکا هستند و می خواهند در آینده، سهم تأثیر خود را در اقتصاد جهانی بالا ببرند اما روشن است که این رقابت و جنگ اقتصادی، بر سر طراحی و تحقق الگوهای جدید نیست، بلکه برای تغییر جایگاه  درون موازنه الگوی سرمایه داری است.

جهاد اقتصادی نباید به معنای پذیرش الگوهای اقتصادی دشمن و مبارزه در چارچوب آن باشد، بلکه به این معناست که ما در نهایت به دنبال ایجاد یک الگو یا مدل جدید اقتصادی مبتنی بر آموزه های اسلامی و سازگار با فرهنگ و شرایط ایران هستیم که هجوم فرهنگ و تمدن رقیب از طریق اقتصاد را سد کند. در واقع، جریان اقتصاد سرمایه داری، بستر فرهنگ، اخلاق و اعتقادات سرمایه داری  هم هست که باید با مجاهدت اقتصادی، موازنه اقتصادی را تغییر دهیم این طرح باید نقشه  راه جنگ اقتصادی را طراحی کند و میدان جنگ اقتصادی و وسعت و ابعاد آن میدان را به ما نشان دهد. اگر میدان جهاد اقتصادی را در مقیاس ملّی ببینیم، نقشه  راه  معطوف به مقیاس ملی خواهد شد ولی اگر میدان طراحی شده ، گسترده تر باشد، نقشه ی راه  نیز جامع تر خواهد بود. طبیعی است که از اضلاع مهم این نقشه، طراحیِ معادلات جدید و طراحیِ نظام شاخص های جدید برای ارزیابی وضعیت اقتصادی و راه کارهای برون رفت از وضعیت کنونیِ در مقیاس ملّی، دنیای اسلام و جهانی و دست یابی به «تعالی، عدالت و رفاه» است.

به عبارت دیگر، طراحی این نقشه، به معنای تحول فرهنگی و انقلاب فرهنگی در حوزه  دانش اقتصاد و حوزه  اخلاق اقتصادی و فرهنگ اقتصادی است. نکته مهم آن است که مدل مورد نظر باید نقشه هجوم همه  جانبه علیه اقتصاد سرمایه داری و مکمل هجوم فرهنگی و سیاسی باشد. به اعتراف برخی از نظریه پردازان غرب و از جمله «فوکویاما»، بحران اقتصادی کنونی غرب، ناشی از شکست ایدئولوژی غربی است و منشأ ایدئولوژیک دارد؛ پس،  بر پایه این اعتراف، برای شکست غرب در عرصه اقتصادی، باید در قالب یک نقشه و مدل، هجمه ایدئولوژیک به غرب را گسترش دهیم، که در این صورت، موفقیت مان در جهاد اقتصادی افزون خواهد شد.

2/3ـ نوسازی هویت اقتصادی مسلمین

راهبرد دیگر در جهاد اقتصادی، احیای هویت اقتصادی مسلمین است تا هم گرایی ها و مرزبندی های جدید اقتصادی در جهان شکل بگیرد؛ همان گونه که هویّت فرهنگی  و سیاسی مسلمان ها احیا شده و دنیای اسلام به نقطه ای رسیده است که خود را براساس فرهنگ اسلامی و اقتدار اسلام تعریف می کند و قدرت و فرهنگ خویش را در اسلام می شناسد، باید هویّت جمعی اقتصادی آنها نیز بر مبنای هویت های سیاسی و فرهنگی نوظهور، بازسازی و احیا شود تا هویّت اقتصادی آنها مبتنی بر اسلام باشد و هویّت واحد اقتصادی در دنیای اسلام محقق گردد؛ یعنی به لحاظ اقتصادی، دغدغه یا تعلّقی که به دنیای اقتصاد دارند، تعلّق و یا نگرانی مبتنی بر سرنوشت اسلام باشد. نتیجه  این نوسازی هویت آن است  که برتری و اقتدار شبکه اقتصاد اسلامی در جهان به حساسیّت نخست مسلمین تبدیل می شود و برتری اقتصاد ملی و اسلامی، موضوع حساسیت جامعه اسلامی قرار می گیرد.

به دنبال نوسازی هویت اقتصادی،  باید هم گرایی اقتصادی به وجود آید. بر اساس آن هم باید نظام ها و سامانه های آماری تعریف شود که بتواند به صورت علمی، مقدورات اقتصادی مسلمین مثل بازارهای مختلف اقتصادی، بازارهای مصرفی، نیروهای انسانی و ... را شناسایی کند. این امر، می تواند اعتماد بین جبهه ای در دنیای اسلام ایجاد کند و اعتماد روحی و احساس توانایی در موازنه به آنها بدهد و بر احساس هویّت اقتصادی بیفزاید؛ برخلاف شرایط کنونی که دنیای اسلام تصور می کند که در موازنه  اقتصادی، مغلوب است!

بر اساس هویت اقتصادی می توان برنامه ریزی کرد و سازوکارهای مشترک برای موضع گیری فعال در سطح جهانی شکل داد؛ مثل ایجاد بازار مشترک، نظام پولی مشترک و سامان دهی مشترک صادرات و واردات، افزایش مبادلات درونی، اعمال تحریم بر جبهه مقابل (مثل تحریم انرژی فسیلی در مقابل تحریم انرژی هسته ای).

3/3ـ ایجاد اخلاق و بصیرت اقتصادی

بر اساس هویّت جمعی اقتصادی باید اخلاق اسلامی را در حوزه  اقتصاد حاکم کرد؛ باید اخلاق اجتماعیِ اقتصادی تغییر کند؛ چرا که بخشی از هویّت اقتصادی جامعه اسلامی، هویّت اخلاق اقتصادی آنها است؛ مثلاً به جای روحیه رقابت در دنیای اسلام، باید روحیه ایثار و فداکاری بین جبهه ای به وجود آید، به جای روحیه تکاثر، روحیه  قناعت در مصرف حاکم شود و روحیه تلاش و مجاهده به جای کسالت و تنبلی بنشیند.

در واقع، مجموعه حساسیت ها و «حب ها و بغض ها» و «میل ها و نفرت ها» در میدان اقتصاد، همان اخلاق مبارزه اقتصادی است که فداکاری و ایثار و تلاش از نمونه ها و فروعات آن به شمار می روند. به عنوان نمونه، اخلاق قناعت غیر از اخلاق حرص است. در اخلاق قناعت، انسان «حداکثری» تلاش و «حداقلی» مصرف می کند. این اخلاق در نهایت باید به رفتار آحاد جامعه تبدیل شود.

در هویت سازی اقتصادی باید به نقطه ای رسید که علاوه بر ایجاد حساسیت ها و اخلاق اقتصادی جدید، «بصیرت اقتصادی» هم پدید آید که جوامع اسلامی بتوانند رابطه  پدیده های اقتصادی در مقیاس جهانی، منطقه ای و ملی را با جریان موازنه  اقتصادی و هویّت اقتصادی دنیای اسلام بفهمند. به عبارت دیگر، بصیرت اقتصادی یعنی آگاهی های لازمی که بتواند بین رفتارهای اقتصادی در مقیاس توسعه، کلان و خُرد یا در مقیاس رفتار شخصی و خانوادگی  و نیز در مقیاس رفتار اصناف اجتماعی و ... با موازنه، نسبت برقرار کند؛ مثلاً کسانی که برای صادرات و واردات برنامه ریزی می کنند، باید به برتری اقتصاد اسلامی حساس باشند و رابطه  مدیریت خودشان را با این امر، به وضوح تشخیص دهند. البته برای تشخیص این مسئله، مطالعات علمی و تخصّصی گسترده ای نیاز است؛ مثلاً در برنامه ریزی برای مدیریت اقتصادی، مدیریت صنعتی ، مدیریت توسعه  صنایع در مقیاس وزارت صنایع، مطالعات کاملاً کارشناسانه نیاز است تا مدیریت جهادی شکل گیرد.

روشن است که بصیرت اقتصادی غیر از اخلاق اقتصادی است. باید پس از تلاش در بخش اخلاق اقتصادی، آگاهی های لازم و درک و عقلانیت صحیح متناسب با مناصب و ظرفیت ها شکل گیرد تا به راحتی بتواند تأثیر مناسبات و رفتارهای اقتصادی با برتری در موازنه را تببیین کند؛ مثلاً اگر حادثه ای در عرصه جهانی سازی اقتصادی در جهان اتفاق افتاد مسلمانان صاحب بصیرت اقتصادی به سرعت بتوانند سهم تأثیر آن را در اقتصاد جهان اسلام محاسبه کنند و بدانند که این تحوّل اقتصادی چه تأثیری در موازنه اقتصادی خواهد گذاشت و بر آن اساس، نسبت به این موضوع موضع گیری کنند. در واقع، تفاوت حساسیت و بصیرت در آن است که فرد در مرحله  حساسیت، با پرورش روحی و اخلاقی و اصلاح نظام حساسیت های خویش، به برتری در موازنه احساس می رسد، اما در مرحله  بصیرت می فهمد که رفتار اقتصادی او چه نسبت منطقی و عینی با برتری در موازنه دارد. از این منظر، حساسیت های اقتصادی باید مسیر حرکت خود را از طریق ایجاد بصیرت اجتماعی پیدا کند و در امتداد حساسیت، بصیرت پدید آید؛ اگر بصیرت وجود نداشته باشد، حساسیت ها جریان مناسب خود را پیدا نمی کنند. این امر، حتی در تصمیمات خُرد اقتصادی مثل رفتارهای تولیدی، توزیعی و مصرفی هم جریان دارد؛ یک کارخانه دار یا حتی یک زن خانه دار در مصرف خُرد، باید بفهمد که این کالایی را که تولید یا خریداری می کند، چه نسبتی با برتری جبهه اسلام در موازنه دارد.

البته برخی حساسیت های اقتصادی در کشورهای غربی وجود دارد که با بحث بصیرت اقتصادی تفاوت دارد؛ به عنوان نمونه، وقتی طرح خاصی در تجارت جهانی مطرح می شود، کارگران برخی کشورها تظاهرات می کنند؛ زیرا  رابطه ی آن را با زندگی و درآمد شخصی خودشان می فهمند، اما یک مسلمان باید بتواند با بصیرت اقتصادی، نسبت بین پدیده های اقتصادی جهانی را با برتریِ دنیای اسلام و کشور خود بفهمد. به تعبیر دیگر، فرد و جامعه در تحقیقات و برنامه ریزی های اقتصادی، باید موازنه ی اقتصادی را به عنوان یکی از مهم ترین شاخصه های بهینه قرار دهند و تنها به دنبال سودآوری شخصی نباشند. این که مقام معظم رهبری امام خامنه ای صلی الله علیه تصریح کردند که در جهاد اقتصادی باید به سمت مصرف کالاهای ملی برویم، شاید در همین راستا قابل تحلیل باشد.

جامعه اسلامی می تواند مبتنی بر بصیرت اقتصادی، برای آزادسازی کالاهای استراتژیک از انحصار دشمنان تلاش کند و به خودکفایی در کالاهای مهم برسد.

پی نوشت ها:

(1) بیانات امام خامنه ای صلی الله علیه در  عسلویه ، 8/1/1390

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۲ ، ۱۱:۳۹
علی اصغر کاردار بلاش